خلاصه
هیسویی از زندگی خود در جزیره کوهاکو خوشحال بود، جایی که یاد گرفت عاشق دریا و حیوانات آنجا باشد. با این حال، خانواده او نقل مکان می کنند و او مجبور است زندگی قدیمی خود را پشت سر بگذارد، از جمله دوست دلفین عزیزش کایری. در مدرسه جدیدش، به خاطر عشقش به شنا، او را کمی عجیب میدانند. با این حال، هنگامی که او میناتو، ستاره تیم شنا را ملاقات کرد، آنها آن را شکست دادند. میناتو هیسویی را به یاد کایری می اندازد، اما ممکن است چیزی فراتر از آن در محبت او به او باشد.