خلاصه
برای هاروکا نوزاکی، نقل مکان از توکیو به شهر کوچک اوتسوما، زندگی را تغییر داد... اما نه به روش خوبی. نیم سال بعد، نوزاکی بدبخت است. او بی امان توسط همکلاسی هایش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، که از او به عنوان خروجی برای خشم فروخورده و ناامیدی خود استفاده می کنند. نوزاکی اگرچه می توانست، تلافی نمی کند و به والدینش نمی گوید، زیرا نمی خواهد آنها را نگران کند. با این ذهنیت، او آماده است تا تا فارغ التحصیلی تحمل کند. اما زمانی که قلدرهای او او را در یک مصیبت وحشتناک قرار میدهند، والدینش از وضعیت آگاه میشوند و به نوزاکی اجازه میدهند که مدرسه نرود. با این حال، این فقط قلدرها را تحریک می کند و آنها را مجبور به برداشتن گامی غیرقابل برگشت می کند که دنیای او را برای همیشه در هم می شکند. اکنون کاملاً ویران شده است، وحشیگری سوزان در نوزاکی شروع می شود، چیزی که قلدرهای او فقط می توانند امیدوار باشند که از آن فرار کنند.