خلاصه
می هارونو علیرغم تجربه ضعیفش با آن، این توانایی را دارد که فلش های خاصی را بالای سر افراد ببیند که به طرف هر کسی که عاشق او هستند نشانه می رود. به دلیل گذشته تاسف بار خود، میتواند هر وقت با زوجهایی روبرو میشود که تیرهایی به سمت یکدیگر نشانه رفتهاند، احساس تلخی نمیکند. علاوه بر این، او نمی تواند تیر خود را ببیند، که باعث می شود او توانایی را بی فایده بداند. خسته، او تلاش می کند تا شروعی تازه در یک دبیرستان جدید داشته باشد. با این حال، زمانی که می با دختری به نام سایو شیرایوکی آشنا میشود، زندگی او تغییر غیرمنتظرهای پیدا میکند که تا هفت سال پیش از آن، بهترین دوست او بود. قبل از رفتن، سایو به می اعتراف به عشقش کرد و به او گفت که دوری هرگز قلب او را تغییر نخواهد داد. به نظر می رسد که Sayo به این جمله وفادار مانده است، زیرا او هنوز یک تیر به سمت Mei دارد. پس از اینکه می به طور ناخواسته دختر دیگری را از حمله پانیک نجات میدهد، اوضاع پیچیدهتر میشود و دختر، رینا فوکاتسو نیز نسبت به می احساس میکند. حالا می با دو تحسین کننده ملاقات کرد و زمانی که قصد داشت کاملاً از عاشقانه دوری کند، می باید بفهمد که چگونه با احساسات آنها و احساسات خود در طول راه کنار بیاید.