خلاصه
کاتائوکا (مرد) و ساتو (مونث) از دوران کودکی با هم دوست بوده اند. کاتائوکا شنوایی بسیار بهتری از یک انسان معمولی دارد و به گفته او صدای ساتو از همه پر سر و صداتر است. او به نوجوانی تبدیل شده است که می تواند همه چیز را از دور خود بشنود - خوب و بد. اکنون که آن دو نوجوان هستند، ساتو به باشگاه روزنامه مدرسه وابسته است و کاتائوکا بیشتر خود را منزوی کرده است. هنگامی که باشگاه روزنامه تصمیم می گیرد حقیقت پشت برخی شایعات "ماوراء طبیعی" را بررسی کند، ساتو موفق می شود کاتائوکا را متقاعد کند تا توانایی های خود را به باشگاه قرض دهد.