خلاصه
وقتی یک مهاجر آسیایی جوان هستید، که در یک محله فقیر نشین اروپایی زندگی می کنید، چه کاری باید انجام دهید؟ در منوی معمول، باج گیری، دزدی، فحشا... تا یک روز بس است. اما مافیا این را نمی پذیرد! مائوئی که به سختی از دست افرادی که می خواستند او را بمیرند فرار کند، توسط پیرزنی عجیب و غریب دستگیر می شود. او که در کلبهاش پر از زنبورهای قاتل مراقبت میشود، باید به داستانهای عجیبی که هر روز به او میگوید گوش دهد. داستان بچههای وحشی، حتی وحشیتر و جوانتر از او. آنها نیز در حال فرار هستند ... اما آماده انجام هر کاری برای یافتن عشق و آرامش هستند، بدون توجه به قیمت!