خلاصه
آکیرا تسوباکی یک دبیرستانی عادی است که در طول کلاس ها در کنار دانش آموز انتقالی جدید میکوتو اورابه می نشیند. اورابه که نیمی از چهرهاش با موها پنهان شده بود، در اولین روز مدرسهاش به عنوان یک فرد عجیب و غریب شهرت پیدا کرد، وقتی که در وسط کلاس شروع به خندیدن با صدای بلند کرد. او دوست ندارد با همکلاسی هایش تعامل داشته باشد و در عوض ترجیح می دهد روی میزش چرت بزند. یک روز بعد از مدرسه، تسوباکی اورابه را می بیند که روی میزش خوابیده و او را بیدار می کند. با این حال، پس از اینکه اورابه به خانه می رود، متوجه صدای آب دهان او روی میزش می شود و به طور ناگهانی آن را می چشد. چند روز بعد، تب او را گرفت و اورابه در خانه اش ملاقات کرد. پس از تایید این واقعیت که تسوباکی آن روز مزه آب دهان او را چشید، به او اطلاع می دهد که تب او چیزی جز بیماری عشق نیست و او از علائم ترک آب دهانش رنج می برد. بدین ترتیب، این دو وارد یک رابطه عجیب و غریب می شوند که در آن اورابه هر روز به تسوباکی آب دهان خود را تغذیه می کند تا از بیماری بیشتر جلوگیری کند.