شینجی ایکاری مشتاق هیجان است تا زندگی روزمره خسته کننده خود را به عنوان دانشجو در آکادمی بنیاد NERV متحول کند. آرزوی او زمانی برآورده می شود که شاهد نبردی انفجاری بین دو نوجوان و مردی مسن با بال های بزرگ از پشت او باشد. شینجی این دو نوجوان را به عنوان همکلاسی های خود می شناسد: دوستش ری ایانامی و دانش آموز انتقالی جدید کاورو ناگیسا. در طول برخورد، شینجی ناخواسته قدرتی را آزاد می کند که به نظر می رسد مرد بالدار را شکست می دهد. در موارد آینده، قدرت او به شکل یک EVA اسلحه مانند است، سلاحی که از اراده او برای زنده ماندن آشکار می شود. او میآموزد که موجوداتی که همکلاسیهایش با آنها میجنگند به عنوان فرشتگان شناخته میشوند، اشکال گذرای آگاهی که بدن انسانها را در اختیار میگیرند، زیرا آنها فاقد اشکال فیزیکی هستند. شینجی با همکاری دو همکلاسی خود - و بعداً دانش آموز انتقالی خارجی آسوکا لنگلی سوریو به او ملحق شد - موافقت می کند که با فرشتگانی که شهرش را آزار می دهند مبارزه کند.