خلاصه
بیا شوهرت را با هم بکشیم. شیکی از دست شوهر خشن خود رنج می برد. تنها زمانی که او می تواند احساس راحتی کند در سینما است، در حالی که او سر کار نیست. او در یکی از بازدیدهای منظم خود از تئاتر با مرد جوانی آشنا می شود. و آن برخورد منجر به نقشه کشتن شوهرش می شود...؟!