خلاصه
شینا در محوطه معبد زندگی می کند و می تواند روح را حس کند. هر گاه روحی در این نزدیکی وجود داشته باشد، سینه های او خود به خود بلند می شوند. یک روز، او و دوستش به طور تصادفی سنگ قبر را در قبرستان معبد جابه جا کردند و شیطان گربه را که در آنجا به دام افتاده بود بیدار کردند.