روزی روزگاری در شهر کوچک هیرایا، استان ناگانو، یک دبیرستان عادی به نام ستا رینیچیرو زندگی می کرد. در یک شب طوفانی، او به طور تصادفی به شاهزاده پولیفا برخورد کرد و شوالیه زن (والکیری) که به او خدمت می کرد، کراوزرا، در وسط شالیزار سقوط کرد. هر دوی آنها با استفاده از جادوی دروازه از کشورشان فرار کرده بودند که به حمله ارتش اورک ها افتاد. و اکنون آنها تصمیم می گیرند در خانه رینچیرو یک دولت در تبعید ایجاد کنند. بین دوست دوران کودکی استالکر حسود، پولیفا، و کراوزرا شیفتگی به فناوری و فرهنگ مدرن ژاپنی، و Rinichirounium فوقالعاده متراکم، یک کمدی خفهشده با ارجاع فرهنگ اوتاکو در حومه روستایی ناگانو آغاز میشود!