خلاصه
یک کشتی پرنده ارواح پر از زامبی های پر از طلا؟ حالا این به نظر هدفی شایسته برای جینگ، پادشاه راهزنان است. جینگ با همراهی پرندهاش، کر و رز دوستداشتنی (که در واقع یک پلیس مخفی است که سعی میکند او را دستگیر کند!)، سوار کشتی ارواح میشود و متوجه میشود که کشتی واقعاً یک کازینو لوکس است. اما این یک طلای معمولی نیست که این مهمانان با آن بازی می کنند. این سکههای طلا به شدت گاز میگیرند و از حرص و طمع کازینو تغذیه میکنند. آیا جینگ می تواند نفرین را بشکند و با غارت فرار کند؟