خلاصه
وقتی پدر کن با موفقیت یک ربات کاملاً خودکار میسازد، کن تصمیم میگیرد آن را با گربهی خانگیاش، مایک، بچرخاند. در یک زنجیره کاملاً بی معنی از رویدادها، ربات در جزیره مرموز پولوگون فرود می آید، جایی که کن و مایک سنگ عجیبی را کشف می کنند که می تواند روی آب شناور باشد و در هوا منحرف شود. پس از رسیدن به خانه، کن سنگ را به پدرش نشان می دهد که بلافاصله متوجه می شود که چیزی جز مدفوع پرندگان نیست. اندکی بعد، کن و گربهاش پیش از دزدیده شدن شکمشان، با گروهی از کاپاهای متخاصم مواجه میشوند. تنها راه برای بازیابی ناف های دزدیده شده آنها، شکست دادن کاپا حیله گر در یک بازی بیسبال است! کن به زودی دسته ای مضحک از بازیکنان از جمله یک نوزاد و یک عروسک چوبی را جمع می کند و با کمک مدفوع پرنده جادویی خود، دست به بازپس گیری ناف دزدیده شده خود می زند!