خلاصه
تاکی آمامیه از خودکشی ناگهانی دوقلو خود مطلع می شود که او هرگز از وجود آن خبر نداشت. اما برای آمامیا، که با اکراه در پژوهشکده فراروانشناسی کار می کند، این تنها مقدمه ای بود برای زنجیره ای از حوادث تکان دهنده تر. پس از پیروی از توصیه پلیس برای بررسی عمیق تر موضوع، آنها به یک واقعیت شگفت انگیز پی بردند: آمامیه مغز نداشت. حالا از دنیای روان و ماوراء طبیعی بترسید.