خلاصه
مجموعه ای از چهار داستان کوتاه. داستان 3: چیهیرو و چیاکی دوقلوهایی با توانایی خاصی هستند. چیهیرو چشم اندازهای عجیبی را مشاهده میکند که توسط چیزهای اطرافش ایجاد میشود، اما این چیاکی است که بدون اینکه واقعاً آنها را ببیند، میداند که این رؤیاها به چه معنا هستند. مشکلی که چیاکی با آشکار کردن حقیقت پشت این رویاها ایجاد کرده است، باعث شده است که چیهیرو خود را ببندد تا از آمدن رویاها جلوگیری کند. اما یک روز برادرش از او می خواهد که پا را بیرون بگذارد...