خلاصه
ساکای هیرواکی یک مغز متفکر نوجوان دبیرستانی با هوشی در سطح نابغه و عدم علاقه به هر چیزی است که برای او آسان است. در یک روز بدشانس، او در تلاش برای جلوگیری از خودکشی دانش آموزی، در نهایت خودکشی می کند. پس از بیدار شدن، خود را نه در عالم واقع و نه در بهشت، بلکه در برزخ می بیند، همراه با گروهی دیگر که همین کار را کردند. ساکای متوجه میشود که او و همسالانش به دلایلی که برای او ناشناخته است، در معرض بازیهای مرگبار بی پایانی قرار میگیرند و سعی میکند راهی برای فرار بیابد.