بارون سجدویک- الکساندر دنفورد که از درخواستهای همیشگی مادربزرگ و مادربزرگش برای یک نوه و همچنین نوههای نامزدی طفره میرود، سرانجام همسری پیدا میکند. همسرش در حال بازنشستگی، بیمار و سازگار، به عبارت دیگر، کامل است. به همین دلیل است که او در خانه روستایی آنها منزوی زندگی می کند. او همچنین مکرراً با مادربزرگ الکس مکاتبه می کند. با این حال، وقتی صورتحسابهای بارونس از مغازههای مختلف لندن ظاهر میشود، الکس قول میدهد که به ته آن برسد. از آنجایی که همسرش فقط زاییده تخیل اوست. او دقیقاً در لندن چه خواهد یافت؟