کاپیتان پس از بازگشت از نبرد و برخورد عجیب با مردی شبیه هیولا، توسط برادر دوقلویش، پادشاه، مطلع می شود که خدای نگهبان آنها دیگر نمی خواهد از پادشاهی محافظت کند. برای متقاعد کردن خدای نگهبان برای تغییر نظر، کاپیتان به لانه کوهستانی خود می رود و با تنها شرط خدای نگهبان برای ادامه محافظت از پادشاهی باز می گردد: کاپیتان باید همسر او شود.