دختر دبیرستانی، کانزاکی میتسوکی، به تازگی یک برادر بزرگتر پیدا کرده است که مادرش دوباره با یکی از همطلاق هایش ازدواج می کند و یک پسر دارد. کمی بعد، ناپدری جدید او به خارج از کشور منتقل می شود و مادرش او را دنبال می کند و میتسوکی را با برادر ناتنی جدیدش، یویا، تنها می گذارد. او که احساس می کند توسط مادرش رها شده است، از یوویا دور می ماند و هرگز با او خیلی خوب کنار نمی آید و حتی با او گفتگو نمی کند. با این حال، یک روز، میتسوکی توسط یک فرشته/روح به نام هیوری ملاقات می کند که بدن او را تحت کنترل می گیرد و سعی می کند به سمت یوویا پیشرفت های جنسی ایجاد کند. هیوری روح گمشده دختری است که مرده است اما نمی تواند به دروازه های بهشت برسد و به آرامش ابدی برسد. هیوری برای رسیدن به بهشت، کمربندی به نام TST روی میتسوکی میبندد که هر بار که میتسوکی احساسات جنسی یوویا را احساس میکند، پر میشود، خواه از رفتن به قرار ملاقات، بوسیدن یا حتی رابطه جنسی. هیوری برای هر بار پر شدن، یک پله بر روی پلی میافتد که موقعیت فعلی او و دروازههای واقعی بهشت را به هم متصل میکند. میتسوکی اگر بخواهد از شر هیوری مزاحم خلاص شود، باید حرکات جسورانه و سکسی علیه برادرش انجام دهد، حتی اگر او فقط یک برادر ناتنی باشد.