یانو شیکی برای اینکه در مدرسه جا بیفتد، شخصیت های مختلفی را به کار می گیرد تا مردمی را که با آنها در ارتباط است راضی کند. یک روز، در حالی که او پشت میز خود است، همکلاسی میناس آکیها - یک دانش آموز زیبای انتقالی - درباره کتابی که در حال خواندنش است نظر می دهد. این کتاب خاص برای شخصیت او مناسب نیست، بنابراین او شروع به بهانهجویی برای پنهان کردن ذائقه واقعی خود میکند، زمانی که آکیها ناگهان از اتاق بیرون میرود. روز بعد، یانو مشاهده می کند که آکیها به طور قابل توجهی متفاوت عمل می کند. پس از اینکه او با او روبرو می شود، نشان می دهد که او از یک اختلال شخصیت شکاف رنج می برد، موردی مشابه - اما نه یکسان - با خودش. این دو با اعلام رفقا تصمیم می گیرند از یکدیگر حمایت کنند تا روزی برسد که بتوانند خود واقعی خود را آشکار کنند.