خلاصه
به دنبال وقایع شب خود در کشتی، امان - دختری مرموز با حافظه ای سه میلیارد ساله - به سفر خود ادامه می دهد و بی هدف در زندگی سرگردان می شود بدون اینکه مقصد مشخصی در ذهن داشته باشد. او از ابتدا همین چرخه را دنبال میکند: او از خانه خارج میشود و در نوجوانی در حالی که به وجود اسرارآمیز خود فکر میکند، به جهان سفر میکند، در نهایت با مردی ملاقات میکند و دختری به دنیا میآورد که وارث خاطرات و هستی او خواهد بود. ساسورایی امانون، که از دیدگاه خود امانون گفته میشود، وقایع بین سالهای 1967 و 1980 را روایت میکند و نشان میدهد که چگونه زندگی او از غروب او در کشتی تا دیدار مجددش با مردی در ایستگاه قطار، به چرخش در آمده است.