خلاصه
پس از جنگ، رباتهای معروف به موجودات، که زمانی به عنوان کارگر و سرباز به تولید انبوه میرسیدند، شهر را پر کردند. عده ای به خیابان ها رفتند و عده ای به زیر زمین های جامعه رفتند و با شهروندان اصطکاک ایجاد کردند. یک شب، دختری که نه انسان است و نه ربات، در مقابل موجودی یاکوزا ظاهر می شود که دورو یتیم را گرفته بود. دختری که پوست یک جانور به تن دارد، با خشم با سلاح های قوی به اندام او حمله می کند. اون کیه؟ او برای چه می جنگد؟