واتارو که پس از از هم گسیختن رویای دوومیدانیاش جایی برای رفتن ندارد، به طور تصادفی به یک سینمای قدیمی در حال سرگردانی برخورد میکند و با بیاحتیاطی پروژکتور فیلم را میشکند... همراه با شوهی، مدیر خوشتیپ و جادوگر و رئیس جوان، رین، ، نذر می کند که تئاتر خالی را پر کند! پیوند دادن مردم یک به یک با فیلم، کمدی گرم درباره انسانیت پرده های خود را باز می کند!