بهار اینجاست، اما در هوا نیست زیرا طلسم عجیبی از برف قرمز نیز ظاهر شده است - صحنه را برای داستان هیمنو آوایوکی 16 ساله آماده می کند. پس از ازدواج مجدد پدرش، زندگی عادی هیمنو با طبقه پایین تغییر می کند زیرا او و پدرش به عمارت مجلل خانواده ناتنی اش نقل مکان می کنند. هیمنو اگرچه دلش برای مادر مرحومش تنگ شده و در خانه جدیدش احساس نارضایتی می کند، اما حاضر نیست تسلیم تنهایی شود. به طور غیر منتظره ای، زندگی هیمنو پس از ملاقات با پسر کوچکی که در حال رفتن به مدرسه است، از حالت عادی تغییر می کند. این برخورد او را به بیدار شدن در دنیای دیگری هدایت می کند که بعداً او را با شش پسر دیگر پیدا می کند که همه لباس های عجیب و غریب پوشیده اند! این گروه هفت نفره، شوالیه های برگ، از منبع انرژی تمام زندگی، لیف، در برابر شاهزاده خانم فاجعه محافظت می کنند. همانطور که شرور شروع به دزدیدن لیف از میان برف قرمزش می کند، شوالیهها نمیتوانند به تنهایی از آن محافظت کنند. تنها امید آنها پریتیر افسانه ای است، شاهزاده خانمی که می تواند به محافظت از لیف کمک کند و برف را سفید کند. اگرچه هیمنو در ابتدا آنها را باور نمی کند، اما بعداً درخواست شوالیه های برگ برای تبدیل شدن به پرتیر را پس از دیدن دانه های شیطانی شاهزاده خانم فاجعه برای خودش می پذیرد - اقدامی که شروع این دختر جادویی دراماتیک با سفید برفی است.