سرنا دختر دوک است که با فینیس، رئیس غرور امپراتوری، گروه شوالیه گرگهای سیاه، نامزد کرده است. از زمانی که برای اولین بار پرتره او را دید، شیفته او شد و با تب و تاب او را دوست داشت. اما درست زمانی که روز عروسی آنها نزدیک بود، آن دو به طور ناگهانی توسط شخصی کشته شدند. تا زمانی که او متوجه شد، "زندگی دوم" او قبلاً با خاطراتی از زندگی گذشته خود شروع شده بود. سرنا که مصمم بود اجازه ندهد فینیس این بار بمیرد، به نظم شوالیه ها پیوست تا بتواند از تعصب شماره یک خود، یعنی فینیس به عنوان یک شوالیه محافظت کند!