خلاصه
کانوگاوا ماساکی در اواخر عصر که به خانه برمی گردد مورد حمله یک قاتل قرار می گیرد! درست به موقع برای نجات او، یک دختر عروسک مانند با قیچی کشنده مهاجم را می کشد، با این توضیح که او فقط کارش را انجام می دهد. متاسفانه بخشی از کار این دختر عجیب کشتن شاهدان نیز هست. به دلایل نامعلوم، او به ماساکی اجازه فرار می دهد. حالا ماساکی نمی تواند از فکر کردن به او و یافتن راهی برای دیدن دوباره او دست بردارد...