خلاصه
دروگرهای غمگین با تاکید بر اینکه زندگی بر اساس مرگ کسی ساخته می شود، تعادلی را در جهان ایجاد می کنند. به همین دلیل بیش از حد لازم خود را درگیر انسان نمی کنند. ولیوس اما کسی است که تنها "پسر" فانی خود، انده را دوست دارد و به او می چسبد. اندی کوچولو میداند که ولیوس دروگر بدی است، اما از وظایف شرورانهای که به دنبال دارد بیاطلاع است. با این حال، انده در پدرش آرامش پیدا می کند و تا زمانی که آنها با هم هستند به هر جایی می رود. یک روز در مدرسه، انده توسط همکلاسی هایش دعوت می شود تا به اتحاد آنها بپیوندد. با این حال، برای تبدیل شدن به بخشی از گروه، او باید بزرگترین راز خود را به اشتراک بگذارد. به زودی، ساده لوحی تزلزل ناپذیر انده، عشق ممنوع ولیوس را به انجام کاری ناخواسته ترغیب می کند - کاری که انده هرگز متوجه آن نخواهد شد.