آیدا شیزوکا سه روز از اعدام به دلیل قتل ظالمانه خانواده اش می گذرد که یک شینیگامی به ملاقات او می آید. این خواهر کوچک او هیبیکی است که آمده تا مطمئن شود روحش به جهنم می رود! هیبیکی در این سفر شغل دیگری نیز دارد و آرزوی نهایی دختری را که بیماری قلبی دارد برآورده می کند و برادر محکوم خود را نیز با خود می کشاند. به زودی، آشکار می شود که مردم آنقدرها هم که به نظر می رسند ساده نیستند، و حتی گناه شیزوکا نیز نامشخص است. هیبیکی و شیزوکا قول می دهند که با هم به دنبال حقیقت مرگ خانواده خود بگردند و اجازه نخواهند داد زندگی، مرگ یا مشکل در زندگی پس از مرگ بر سر راه آنها قرار گیرد!