خلاصه
هیماری شبیه دانش آموز دبستانی است. چطور ناگهان شوهر پیدا کرد!؟ به علاوه، او شاهزاده مدرسه، کانام سمپای معروف است. پس از رضایت پدر و مادر، آنها شروع به زندگی مشترک می کنند... اما همسر قرار است چگونه باشد؟ زندگی آنها به عنوان یک زوج جدید چگونه خواهد بود؟ هیواری چیزی در این مورد نمی داند! همچنین، آن پسر شاید به دلیل چهره اش محبوب باشد، اما او یک شیطان واقعی است! اما انگار کم کم زندگی جدیدشان راحت تر می شود...