خلاصه
هنگامی که یک مزدور خارجی به یک نزاع خیابانی کشیده میشود، متوجه میشود که پشت سر هم با مردی که یک گلوله بر روی یک شانه بسته است، میجنگد. هنگامی که آنها سالم از حمله خارج می شوند، مرد به او دستور می دهد که محافظ او شود. تنها در این صورت است که محافظ مزدور تبدیل به محافظ میشود که به چه چیزی کشیده شده است - مردی که قرار است از او محافظت کند، پادشاه است، و بین تلاشهای تقریباً روزانه ترور و تحقیر آشکار پادشاه از محافظش، کار آسانی نیست. چیزی در پشت رفتار پادشاه وجود دارد، و او مصمم است که بفهمد... اما چگونه می تواند از مردی محافظت کند که نمی خواهد از او محافظت شود؟