خلاصه
این روز مانند روزهای دیگر است، و دانشآموزان دبیرستانی، یعنی و کازو در اتوبوسی که از مدرسه به خانه میروند، هستند که ناگهان گازی مرموز در آن جاری میشود. این زوج بیهوش می شوند و از خواب بیدار می شوند و خود را سوار کامیونی مملو از بدن انسان می بینند. آنها با ردیف هایی از اجساد یخ زده احاطه شده اند ... و یک عصا از انسان های زنده که آنها را تکه تکه می کنند. کجا هستند و چگونه می توانند از این کابوس فرار کنند؟