خلاصه
جرالدین فرانسیس دختر بی گناه یک اشراف ثروتمند است. او که در تمام زندگی خود پناه گرفته است، از نیت واقعی پسر عمویش چارلز غافل می شود، وقتی او را به دام می اندازد و باعث می شود که ناامیدانه عاشق او شود. تنها پس از قتل پدرش است که میفهمد عشق او چیزی جز عشق به پول و سرزمینی که با نام او آمده، نبوده است. او عهد انتقام می گیرد و گذشته خود را دور می اندازد تا تبدیل به "سیلور"، زن کامل شود. او با چهره ای جدید و زندگی تازه، روی مردی که زمانی عاشقش بود، می چرخد تا این بار، این او باشد که هیچ چیزی باقی نمی ماند.