داستان درباره پسری به نام مورو است که به دروغ دستگیر شده و برای انجام کار اجباری به گورستانی فرستاده شده است. در آنجا او خود را «نگهبان قبر» می نامد و با دختر زیبایی به نام مریا آشنا می شود. مورو مجذوب مریا می شود، زیرا روزهایش را با حفر چاله ای می گذراند که حاوی هیولای مرده ای به نام "تاریکی" است.