خلاصه
داستان دختری که در زمان به دورانی متفاوت برمی گردد. آساهی در حین بازی در باغ خانواده اش، توسط حوض کوچکی مکیده می شود و وقتی از خواب بیدار می شود خود را در مکانی می بیند که از زمان های قدیم شبیه ژاپن به نظر می رسد. یک قبیله قدرتمند او را می پذیرند، اما دلیل مهربانی آنها این است که قصد دارند او را قربانی خدای آب، اژدها، کنند تا عروس او شود... حالا که او در رحمت خدایی قرار دارد که به نظر می رسد نه شفقت، سرنوشت آساهی چه خواهد شد؟ [نوشته شده توسط Clairparfait]