خلاصه
او از باخت متنفر است و کمی کوتاهتر از پسرهای دیگر است. کمی گستاخ، اما وقتی لبخند میزند، واقعاً ناز است. این میاموتویی است که هیتومی آن را بسیار دوست دارد. درست قبل از امتحان ورودی دبیرستان، او دو فرصت دارد تا اعتراف کند. اما او خیره شده است و واقعاً برای انجام آن جرات ندارد، بنابراین تصمیم می گیرد آن را برای بعد از امتحان رها کند. یا لااقل اینطور فکر می کرد... این یک داستان بسیار پرطرفدار در مورد عشق است که باعث می شود قلب "جیغ" کند!! همچنین شامل داستان تک شات: 23:55 I Love You