خلاصه
تیم بیسبال دبیرستان ناناشیما با یک بازی دلخراش در طول سال دوم تحصیل خود به ملی پوشان از دست داد. الان به عنوان سال سوم و کاپیتان تیم می بیند که تیم نسبت به پارسال هیچی نیست. بازیکنان تمام ستاره سال گذشته فارغ التحصیل شدند و ناناشیما با بازیکنانی بی مهارت و مهمتر از آن بی انگیزه باقی ماند که هیچ تلاشی برای صعود به ملی پوشان نداشتند. این زمانی است که آقای توکو، پیرمردی در محله که در چند دهه گذشته تمام تمرینات و هر بازی مدرسه را تماشا کرده است، مخفیانه 1.000.000 ین را به ناناشیما می سپارد. آقای توکو از ناناشیما میخواهد که از این پول استفاده کند، اما او میخواهد اطمینان حاصل کند که تیم به تیم ملی میرسد. اما این سرمایه بزرگ غیرقابل ردیابی برای یک نوجوان دبیرستانی بسیار بزرگ است و حتی یک بچه خوش قلب مانند ناناشیما ممکن است در وسوسه آن بیفتد.