خلاصه
مینامی فوجی 27 ساله است و برای یک آژانس تبلیغاتی کار می کند. اگرچه او برای کارش تلاش زیادی می کند، اما از زندگی عاشقانه خود غافل می شود. عدم ارتباط و ارتباط با دوست پسرش باعث می شود که او او را ترک کند. این جدایی باعث افسردگی بزرگی در فوجی می شود، افسردگی که او را وادار می کند زندگی خود را تجدید نظر کند. فوجی برای فرار از واقعیت سعی می کند به کارهایش پناه ببرد. اما زندگی هرگز آنقدر که ما می خواهیم آسان نیست. وقتی عصرها با همکارانش رفت و آمد می کند، زن جوان متوجه می شود که شخصیت آنها با زخم های زندگی آنها مشخص شده است...