خلاصه
اگرچه سوئیچیرو سنو به سرعت متوجه میشود که اکثر همسایههای جدیدش در آپارتمانهای کاتاگی به او اعتماد ندارند، شگفتی کودکانهاش از دنیای اطرافش به او اجازه میدهد تا با پسر نجار، کانکیچی، دوستی برقرار کند. با کمک کانکیچی، سوئیچیرو شروع به برقراری زندگی در خانه های ادو می کند و شمشیر دیرینه خود، کونیفوسا را با تیغه بامبو عوض می کند، به دلیل تمایل تازه اش به پرهیز از خشونت. متأسفانه برای سوئیچیرو، اجتناب از درگیری در ادو همیشه امکان پذیر نیست. خیلی زود، سوئیچیرو خود را تحت تعقیب قاتل بیرحم شینوسوکه کیکوچی میبیند، که از قصابی هر کسی که بین او و هدفش گیر افتاده لذت میبرد. هر بار که سوئیچیرو باید برای دفاع از خود یا افراد مستاجر پیش قدم شود، او خونخواهی شدید دوران جوانی اش را دوباره بیدار می کند و خاطراتی را زنده می کند که ترجیح می دهد فراموش کند.