خلاصه
پسر جوان کایل که بین استن و روتی، دو قهرمان از چهار قهرمانی که چند سال پیش جهان را از بحران نجات داده بودند، متولد شد، قفلهای طلایی، چشمهای آبی نیلی و ویژگیهای رو به جلو را به ارث برده است. روز به روز، کایل وقت خود را با اشتیاق برای تبدیل شدن به یک قهرمان و تجربه یک ماجراجویی از خود، درست مانند پدر و مادرش سپری می کرد. یک روز همراه با لونی که او را برادرش میدانست، کایل به اعماق جنگل رفت و عدسی غولپیکری را در داخل خرابهای باستانی یافت. کایل در اولین ماجراجویی خود با دختری مرموز روبرو شد. قهرمانی که دختر در جستجوی اوست کیست؟