کیمیهیکو کیمیزوکا یک آهنربای بحران است. از گرفتار شدن در صحنه جنایت گرفته تا مشاهده تصادفی یک معامله مواد مخدر، به نظر می رسد مشکل او را در هر گوشه ای پیدا می کند. بنابراین جای تعجب نیست که پرواز نسبتاً معمولی او ناگهان با نیاز مبرم به یک کارآگاه وارد وضعیت اضطراری شود. متأسفانه، تلاش او برای جلوگیری از دردسر توسط یک دختر زیبا با موهای نقره ای که با اسم رمز سیستا شناخته می شود، خنثی می شود. او که خود را کارآگاه اعلام می کند، کیمیزوکا را به عنوان دستیار خود به داخل پرونده می کشاند. آن حادثه آغاز یک ماجراجویی در سراسر جهان بود که فراتر از وحشیانه ترین تصورات او بود. این دو با به خطر انداختن جان خود، سازمان های جنایتکار را نابود کردند، از بلایا جلوگیری کردند و هزاران نفر را نجات دادند. اما پرده سفر حماسی آنها با مرگ نابهنگام سیستا سه سال بعد بسته شد. کیمیزوکا که این بار تصمیم به زندگی معمولی در دبیرستان میگیرد، یک سال را صرف حفظ سطح پایین میکند. با این حال، طبق سرنوشت، دختری با شباهت عجیبی به سیستا وارد زندگی او می شود و تهدید می کند که روزهای آرام او را به آشفتگی می اندازد.