مدتها پیش مصریان به سرزمین آمهس حمله کردند و شاه را کشتند. خوشبختانه قبل از وقوع این فاجعه، پادشاه دو تنها دختر خود را به مکان امن فرستاد. با این حال، در راه خروج، پاستانا از خواهر کوچکترش کانیشیا جدا شد. پاستانا بدون نجات او مجبور به فرار شد یا محکوم به مرگ بود. 13 سال بعد، پاستانا به ملکه پرافتخار یک ملت در حال احیا و شکوفایی آمه ها تبدیل شده است، ملتی که هر روز در برابر مصر قوی تر می شود. او با یک بانوی نجیب مصری روبرو می شود که دختر ژنرالی است که پدرش را کشته است. به طرز عجیبی، او دقیقاً شبیه ظاهر کانیشیا در این سن است. واقعا نمی تواند او باشد... یا می تواند؟