خلاصه
اقتباسی از "جانوران فراموش شده ی الد" اثر پاتریشیا مک کیلیپ. شانزده سالگی وقتی نوزادی را برای بزرگ کردن نزد او می آورند، سیبل در کوه الد بزرگ شده است. تنها همبازی های او موجودات یک باغبانی خارق العاده هستند که توسط جادوگری در آنجا خوانده می شود. سیبل هیچ اهمیتی به انسانها نداده است، تا اینکه نوزاد احساساتی را که قبلا برای او ناشناخته بود بیدار می کند. و وقتی کورن -مردی که این بچه را آورد- برمی گردد، دنیای سیبل دوباره زیر و رو می شود.