خلاصه
این تاریخ است که دانش آموز معمولی چینی که اراده سرنوشت به نظر می رسد درگیر جنگ بین جهانیان است. و همه چیز شروع شده است که او دید عجیبی دیده است ... دو هیولا یادآور پرنده و عقرب ، با دوست دوست نبرد کردند ... هم آسمان تاریک شد و هم زمین لرزید ... و اینجا قهرمان ما بیدار می شود. و پسری با موهای آبی را می بیند... که روی پشت بام خانه می نشست و برای کبوترها آواز می خواند. اما در پسر راز... برای چه زور در او پنهان است؟ همچنین برای دلقک چیست؟ لبخند به او واضح است نه آن گونه...