خلاصه
تومویا از معلم خود هیراساوا متنفر است. تومو که وسواس زیادی در تخریب خود دارد، از خود یک داپلگانجر می سازد تا کار کثیف خود را برای او انجام دهد. اما چیبی! اما آیا واقعاً نفرت تنها چیزی است که تومویا نسبت به معلم خود احساس می کند؟ یا نفرت فقط نشانه بیماری واقعی است...؟