خلاصه
نرگال به جنایات فجیع مربوط به جادو متهم و محکوم شده است. به عنوان مجازات، او را مهر و موم کردند و به زندان فرستادند تا چهل روز در انتظار مرگ باشد. حقیقت این است که او واقعاً بی گناه است! و حتی با وجود اینکه نگهبان سانی با او دوست شد ... پسر کاملاً دیتز است! نرگال چگونه زنده خواهد ماند؟ با این سرعت، مرگ ممکن است جذاب تر از برخورد با سانی و سایر زندانیان و نگهبانان باشد...