خجالتی میوا همیشه رویای یافتن عشق را در سر می پروراند، اما زندگی در شهر کوچک ژاپن، یافتن همسر مناسب را دشوار کرده است - به خصوص که او دختران را دوست دارد! حتی رفتن به کالج هم کمکی به نظر نمیرسید، تا اینکه یک روز همکلاسی او، Saeko، به آنها پیشنهاد داد که ممکن است شروع به ملاقات با یکدیگر کنند، زیرا اینطور نیست که هیچ کدام از آنها گزینههای دیگری داشته باشند. در ابتدا به نظر می رسد که همه چیز درست نمی شود زیرا شخصیت آنها درگیر می شود و سوء تفاهم ها زیاد است. اما وقتی دوستی معمولی آنها شروع به تبدیل شدن به چیزی بیشتر می کند، میوا شروع به تعجب می کند که آیا یک پیشنهاد عملی می تواند به عشق واقعی منجر شود؟