خلاصه
وقتی از خانواده جن گیر و مدیوم می آیید، از شما انتظار می رود که قدرت های خاصی داشته باشید. اما کوهی میدو علیرغم داشتن تبار روانی، نه می تواند آینده را پیش بینی کند و نه می تواند افراد مرده را ببیند. او به تمام معنا ناتوان است. با این حال، او به سرعت روی پاهای خود فکر می کند، و با کمک کمی از پسر عموی روانی خود سیجی، او یک کشف کننده جنایت شگفت انگیز است. معمایی که او بیش از هر چیز می خواهد حل کند ناپدید شدن غم انگیز مادرش است. اما آسان نیست... مخصوصاً در این دنیا که هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد نیست. گربه ها صحبت می کنند، خون آشام های خونخوار در زمین پرسه می زنند، و هیولاها افرادی مانند کوهی را برای صبحانه می خورند. آیا کوهی می تواند آنقدر از این هرج و مرج جان سالم به در ببرد تا مادری را که از دست داده است بیابد؟!