خلاصه
پوم نمی تواند بفهمد که چرا شریک زندگی اش، لیف، ستاره نمی سازد. اگر لیف در آن زمان ستاره نسازد، پوم نمی تواند کار خود را انجام دهد، که باعث عذاب روح هر دوی آنها می شود. آیا پوم می تواند به لیف کمک کند تا بر گذشته غم انگیز و ترس هایش غلبه کند تا بتوانند کار خود را تکمیل کنند و لطف خدا را جلب کنند؟