در ازای جانت، یک آرزو را برآورده می کنم. اوشیرو روزهای خود را به دنبال افرادی می گذراند که به اندازه کافی ناامید هستند تا بمیرند تا بتواند به آنها نزدیک شود تا آنها را متقاعد کند که بمیرند، تا بتواند روح آنها را بخورد. با وجود این که به نظر می رسد، او کاملاً بی عاطفه نیست و به مردم پیشنهاد می دهد در ازای آن آرزوی واحدی را برآورده کند. با این حال، برای ناامیدی Ushiro، یک دختر دبیرستانی خوشبین واقعاً میتواند او را ببیند، و علاوه بر آن او تمام تلاش خود را میکند تا مردم را متقاعد کند که نمردند. این دو که از طریق نوعی رشته سرنوشت در کنار هم قرار می گیرند، با افراد مختلفی روبرو می شوند که با گذشته های آسیب زا، حال های منحرف و آینده های ناخوشایند دست و پنجه نرم می کنند و هر دو برای کمک به آنها تلاش می کنند.