خلاصه
شخصیت اصلی، پس از تسلیم شدن به جراحات جدی، در جنگل بیهوش می شود، اما بعداً توسط یک زن جوان به نام Eruruu پیدا می شود و به او کمک می کند. او هیچ خاطره ای از اینکه کیست ندارد و علاوه بر این ماسکی روی صورتش چسبانده است که قابل برداشتن نیست. بزرگ دهکده او را به او می برند و به او لباس می دهد و یک نام جدید: Hakuoro. او به عنوان یکی از اعضای خود دهکده پذیرفته می شود، و همچنین در خانواده ارورو، که متشکل از خود او، خواهر کوچکترش آرروو، و بزرگ روستا، مادربزرگشان، توسکوروئو است، پذیرفته می شود.