خلاصه
میتو یاماموتو مرد زیبایی است، به طوری که زنان روزانه در رستورانی که او در آن کار می کند، جمع می شوند. وقتی صاحب رستوران تشخیص می دهد که سیر شده است، میتو را اخراج می کند و او را بیکار می کند و جایی برای تماس با او ندارد. کمی بعد، میتو در یک کافه اتفاق می افتد و دستش از شیشه شکسته بریده می شود. مردی عجیب به نام روکا سائوتوم، میتو را کنار میکشد تا احتمالاً آسیب ببیند، اما در عوض، خون میتو را میلیسد و به این نکته اشاره میکند که قبل از اینکه میتو را ترک کند، مزهی نفرتانگیزی دارد. در اواخر همان شب، میتو به طور تصادفی از پشت بام یک ساختمان می لغزد و توسط روکا گرفتار می شود، که خود را یک خون آشام نشان می دهد. روکا توضیح می دهد که خون مرد مزه ی نفرت انگیزی دارد و خون کسی که دوستش ندارد طعم بدتری دارد. با این حال، روکا نمی تواند از دختران آب بنوشد، بنابراین او به دنبال پسری زیبا بوده است تا به ترول او تبدیل شود. او پیشنهاد می کند که میتو این نقش را ایفا کند و اجازه دهد که محبت های رکا خون او را "بسوز" کند. میتو می پذیرد و با روکا در خوابگاه آکادمی پسران هیجیریگائوکا زندگی می کند. با این حال، فقط یک مشکل در همه اینها وجود دارد: میتو در واقع یک دختر است!